من خدایم که همه کوی مرا میجویند
همه ذرات فلک حمد مرا میگویند
من خدایم که همه راه مرا میپویند
همه جانها به ید قدرت من میرویند
همه چیز و همه کس در همه جا مال من است
دل هر جامد و جنبنده به دنبال من است
آن زمانی که زمان یاد ندارد چه زمان
در مکانی که مکان یاد ندارد چه مکان
نه شبی بود و نه روزی و نه چرخی، نه جهان
نه پری بود و نه جبرئیل و نه دوزخ نه جنان
دل من در پی یک واژه بی خاتمه بود
اولین واژه که آمد به نظر فاطمه بود
ز طفیل گل او ساخته ام دنیا را
من به عشق رخ او ساخته ام طاها را
میل او بود بسازم علی اعلی را
جبرئیل و فلک و آدم و پس حوا را
از ازل تا به ابد هر چه و هر کس هستند
همه مدیون رخ فاطمه من هستند
به خداوندی خود فاطمه ام بی همتاست
فاطمه چون من تنها، به دو عالم تنهاست
در میان همه آثار که از من بر جاست
همه دار و ندارم گل روی زهرا ست
نه همین بهر پدر پاره ای از تن باشد
فاطمه پاره ای از جان و تن من باشد
حیدر توکل
علیرضا مختارپور در یادداشتی به اهمیت نو شدن و عدم ماندن در گذشته آن هم در آستانهی نوروز پرداخته است.
متن کامل یادداشت نوروزی علیرضا مختارپور (دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور) که در اختیار خبرگزاری ایلنا؛ گذاشته شده است را میخوانید:
به نام آنکه جان را روشنی داد
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
(حکیم عمر خیام نیشابوری)
از نکات لطیف این رباعی زیبای خیام نسبت امروز و دیروز از یکسو و نسبت امروز و نوروز ازسوی دیگر است.
آنچه مربوط به دیروز است یعنی گذشته است، اگر به نیکی و سعادت گذشته حاصلش خیر و فضیلت است و اگر به خسران و بطالت سپری شده موجب عبرت و پند است و در هر دو حال مقدمه و تکیهگاه و زمینهای برای امروز، برای حال، برای دمی که باید آن را غنیمت شمرد تا به بطالت و حسرت نگذرد.
اگر امروز به پراکندن زیبایی و نیکی و خدمت و محبت اختصاص یابد آن گاه امروز فقط امروز نیست بلکه نوروز است یعنی حال نو، روز نو، وضع نو، انسان نو و چنین روزی بسیار فرخنده و مبارک است که در آن انسانی جدید با ویژگیهایی بهتر از دیروز تولد یافته، هم روز نو شده و هم انسان نو شده.
چنین نوروزی بر تمامی ملت فرهنگ دوست و کتاب دوست ایران مبارک باد.
نام پدیدآورنده: Medi Belortaja |
نام پدیدآورنده: محبوبه پاکدل |